وایبر، تلفن همراه و اینترنت اصلاً از ضریب امنیتی برخوردار نیست

گزارش «وبلاگ‌نیوز» و به نقل از ایران،  یکی از ویژگی‌های مذاکرات هسته‌ای که مغفول مانده، نقش پررنگ دیپلماسی رسانه‌ای در آن بود که توجه افکار عمومی جهان را به خود جلب کرد. این پدیده بخصوص برای ایرانیان غافلگیر‌کننده‌تر و جذاب‌تر بود زیرا چنین تجربه‌ای را در ذهن خود نداشتند. در این میان دیپلماسی رسانه‌ای به دلیل افزایش ضریب نفوذ سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی در جهان و ایران جهشی قابل‌توجه داشته که قابل‌مقایسه با گذشته نیست. در جریان مذاکرات دو سال گذشته برای نخستین بار تیم مذاکره کشورمان در توییتر، اینستاگرام و وایبر فعال شدند و بدون واسطه خبرنگاران، تحلیل‌ها و بعضاً خبرهای خود را خطاب به جهانیان منتشر کردند که موردتوجه بسیاری قرار گرفت. سید عباس عراقچی، عضو ارشد تیم هسته‌ای کشورمان ازجمله کسانی بود که در گرماگرم جدال دیپلماتیک هسته‌ای از مشارکت و حضور فعال در شبکه‌های اجتماعی غافل نشد و همین مسئله باعث شد تا نبرد رسانه‌ها در فضای مجازی به موضوع اصلی گفت‌و‌گوی ما با وی تبدیل شود. عراقچی تغییر دنیای اطلاع‌رسانی و تجهیز گسترده قدرت‌های بزرگ به همه ابزارهای اطلاع‌رسانی را دلیل مهمی برای وارد شدن ایران به دنیای رقابت مدرن دیپلماتیک می‌داند؛ گفت‌و‌گو با معاون وزیر خارجه را می‌خوانیم؛

دیپلماسی رسانه‌ای در مذاکرات هسته‌ای از چه اهمیتی برخوردار بود؟

باید پذیرفت که دنیای اطلاع‌رسانی کاملاً دگرگون‌شده است و ابزارها، شیوه‌ها و بازیگران جدیدی وارد عرصه اطلاع‌رسانی شده‌اند که با دنیای شناخته‌شده قبلی و سنتی فاصله بسیار زیادی دارد. اکنون یک فرد می‌تواند به‌تنهایی یک رسانه باشد و به شکل تأثیرگذاری جریان اطلاع‌رسانی را تحت تأثیر قرار دهد. تقریباً تمامی سیاستمداران مهم به‌ویژه در جهان غرب با استفاده از این ابزارها، به‌عنوان شخص اطلاع‌رسانی می‌کنند. آقای هاموند پیش از سفرش به تهران از طریق شبکه اجتماعی توییتر پیغام می‌فرستد و از حضورش در تهران به‌عنوان یک فرصت تاریخی یاد می‌کند. مسلماً جمله‌ای که شخص وزیر خارجه انگلیس در توییتر شخصی خود قرار می‌دهد، بلافاصله موردتوجه همه دنیا قرار می‌گیرد و از سوی مخاطبان با استقبال ویژه‌ای روبه‌رو می‌شود. حالا ایشان وزیر خارجه انگلیس است ولی ممکن است یک فرد که هیچ سمتی هم ندارد و صرفاً به خاطر نزدیکی به محافل خبری یا سیاسی دارای اطلاعاتی باشد، به همان میزان تأثیرگذار باشد یعنی یک فرد معمولی گاهی می‌تواند در حد یک وزیر خارجه تأثیرگذاری کند. یک نمونه که برای خود من جالب بود، توئیت‌های کسی که فقط نام فامیلی‌اش با من یکی بود به‌سرعت موردتوجه خبرنگاران داخلی و خارجی قرار گرفت و تا آنجا پیش رفت که یک‌بار در مذاکرات خانم شرمن به من گفت چرا شما فلان مطلب را توییت کردید؟ من گفتم من نکردم و او گفت «بالاخره کسی این کار را کرده که با شما نسبت دارد» بنابراین تأثیرگذاری این شبکه‌ها تااندازه‌ای است که ممکن است کسی فقط به خاطر نسبت با بنده توئیت‌هایش موردتوجه معاون وزیر خارجه امریکا قرار گیرد. به همین دلیل باید قبول کرد که دنیای اطلاع‌رسانی به‌سرعت وارد عصر جدیدی شده است و اگر نتوانیم از این دنیا به‌خوبی استفاده کنیم عقب می‌مانیم. این موضوعی بود که به‌طورجدی موردتوجه تیم مذاکره‌کننده قرار گرفت و ما هم به‌صورت تیمی و هم فردی وارد استفاده از این ابزارها شدیم.

گرایش اعضای تیم مذاکره به اطلاع‌رسانی از طریق شبکه‌های اجتماعی فردی بود یا حاصل توصیه کارشناسان یا دستورالعمل درون‌گروهی؟

بیشتر نتیجه تصمیمات جمعی خود تیم و ابتکارات فردی بود که مورد تأیید همه اعضای تیم قرار می‌گرفت. در حقیقت شروع آن با فیس‌بوک خود آقای ظریف بود اما به دلیل حرف و نقل‌هایی که در مورد این شبکه اجتماعی در ایران مطرح بود، حساسیت‌هایی ایجاد شد که خود آقای ظریف تصمیم گرفت کمتر در فیس‌بوک ظاهر شود، اما بقیه ابزارها که این مانع را نداشت به‌سرعت موردتوجه واقع شد؛ توییتر، اینستاگرام و شبکه‌هایی که تبادل خبر در آن صورت می‌گیرد مورداستفاده قرار گرفت که خیلی هم اثر‌گذار بود.

متن‌هایی که اعضای تیم مذاکره در شبکه‌های اجتماعی خود منتشر می‌کردند اقدامی انفرادی بود یا حاصل مشورت درون‌گروهی؟

با مشورت صورت می‌گرفت.

آیا به انتشار مطالب اکتفا می‌کردید یا بازخورد آن در افکار عمومی را هم می‌سنجیدید؟

بازتاب‌ها را می‌دیدیم و می‌سنجیدیم. تا جایی که بنده با آن روبه‌رو بودم بازتاب‌ها در افکار عمومی خیلی مثبت بود؛ یک احساس ارتباط نزدیک شخصی با تیم مذاکره‌کننده در جامعه پدید می‌آمد؛ یعنی وقتی یک طیف وسیعی خود را مخاطب مستقیم وزیر امور خارجه می‌دیدند خیلی برایشان جالب و تأثیرگذار بود به‌ویژه وقتی می‌دیدند که خودشان می‌توانند برای وزیر خارجه مطلبی را بنویسند. گاهی هم فرصتی دست می‌داد که آقای وزیر یا بنده به این مطالب پاسخ می‌دادیم، که دیگر تأثیراتش فوق‌العاده بود. اما در کلان قضیه ارتباط مستقیم تیم و بخصوص شخص وزیر خارجه با سطح عمومی جامعه خیلی اثرات خوبی را بر جای گذاشت؛ نتیجه آن را در کامنت‌هایی که زیر مطالب و توئیت‌ها در فیس‌بوک گذاشته می‌شد می‌توان دید.

مطالب منتشرشده توسط اعضای تیم مذاکره در جلسات با ۱+۵ بازتاب منفی یا مثبتی هم داشت؟

بله. واقعیت آن است که عملکرد رسانه‌ای هر دو طرف زیر ذره‌بین طرف مقابل بود و ما معمولاً اول هر جلسه باهم جروبحث می‌کردیم که مثلاً شما چرا این‌طوری گفتید، یا درباره توییت‌ها و اظهارات سخنگوهای طرفین اظهارنظر می‌کردیم یا بعضاً از مطالب منتشره شده از سوی طرف مقابل انتقاد می‌کردیم. یعنی هر دو طرف به‌دقت همدیگر را رصد می‌کردند تا از یکدیگر عقب نیفتند. درواقع در کنار جدال دیپلماتیک یک نبرد رسانه‌ای هم جریان داشت.

یکی از نقاط اوج دیپلماسی رسانه‌ای ایران هنگامی بود که محمدجواد ظریف، در توییتر خود به زبان انگلیسی نوشت: «سخت در تلاش هستیم ولی عجله‌ای نداریم. این حرف را از من داشته باشید: شما نمی‌توانید اسب‌ها را وسط مسابقه عوض کنید». این توییت بلافاصله بازتاب وسیعی پیدا کرد و به‌این‌ترتیب، ایران زودتر از امریکا مشکل ظاهراً ایجادشده در مذاکرات را به اطلاع جهانیان رساند و علت آن را تمایل امریکا برای عوض کردن اسب در وسط مسابقه دانست که اشاره‌ای دیپلماتیک بود به تغییر موضع ناگهانی و دبه کاخ سفید. آیا درباره نوشتن این متن همفکری شد؟ تحت چه شرایطی و با چه اهدافی این توییت منتشر شد؟

ما به‌دقت تحرکات رسانه‌ای طرف مقابل را رصد می‌کردیم توئیتی که آقای ظریف کمی قبل از کنفرانس آقای کری ارسال کردند و خطاب به‌طرف مقابل گفتند که «شما نمی‌توانید اسب‌ها را وسط مسابقه عوض کنید» باهدف تحت تأثیر قرار دادن نشست مطبوعاتی وزیر خارجه امریکا انجام شد.

آقای ظریف از ذهن خلاقی برخوردارند و به‌واسطه سال‌ها حضور در سازمان ملل و نیویورک با این شیوه‌ها آشنایی دارند و خیلی از موارد ابتکارات خود ایشان بود. از طرف دیگر روحیه مشورت کردن هم دارند لذا درباره این اقدامات با ما مشورت می‌کردند و با همفکری متونی را که قرار بود در شبکه‌های اجتماعی ارسال شود بررسی و بعد منتشر می‌کردیم. می‌توان گفت که یک ابتکار جمعی بود ولی حقیقتاً آقای ظریف بیشترین سهم را داشت.

آیا بعدازاین «توییت» ظریف با واکنشی از طرف مقامات آمریکایی روبه‌رو شدید؟

معلوم بود که این «توییت» بر کنفرانس آقای کری خیلی تأثیر گذاشته بود. ولی خب این هم بخشی از بازی بود که جای اعتراض نداشت.

هدف شما، ظریف و تخت روانچی از راه‌اندازی گروه وایبری مشترک چه بود؟ چقدر در این گروه فعال بود ید؟ این گروه چه تأثیری در سرعت اطلاع‌رسانی و تبادل اطلاعات و نظر درون تیمی داشت؟ چه نوع مطالبی در آن می‌گذاشتید؟ این گروه وایبری هنوز فعال است یا تعطیل شد؟

این گروه وایبری که بیش‌ازحد موردتوجه رسانه‌ها واقع‌شده است صرفاً باهدف اطلاع‌رسانی در مورد مسائل عادی و پیش‌پاافتاده تشکیل شد. به‌عنوان‌مثال من خبری را درجایی می‌دیدم و احساس می‌کردم که خوب است آقایان ظریف و تخت روانچی هم ببینند، آن را در این گروه قرار می‌دادم. یا لینک برخی مقالات و مطالب را می‌گذاریم. همچنین پیام‌های خیلی عادی که ازنظر امنیتی و اطلاعاتی مشکلی نداشت را در آن قرار می‌دهیم. مثلاً یک نماینده مجلس انتقاداتی را دریکی از سایت‌ها مطرح کرده بود و آقای روانچی آن را در این گروه وایبری گذاشته بودند تا ما هم ببینیم. از همه مفصل‌تر جوک‌هایی بود که راجع به خودمان می‌دیدیم. ازآنجایی‌که الحمدالله ذوق مردم ایران در این زمینه خیلی قوی است و موضوع مذاکره و اعضای تیم دستمایه طنزهای زیادی قرار می‌گرفت، هر یک از ما که به این جوک‌ها دسترسی پیدا می‌کرد آن را به گروه می‌فرستاد. الآن استفاده از این گروه کمتر شده است ولی هنوز هم کاربرد دارد. آخرین مطلبی که گذاشته‌شده مثلاً اطلاعیه‌ای است مربوط به فراخوان «تظاهرات در مقابل سفارت انگلیس.» آقای ظریف این خبر را جایی دیده بودند و در گروه گذاشتند که ما هم ببینیم، یعنی بحث‌های محرمانه و موضوعات کاری اصلاً و به‌هیچ‌وجه مطرح نمی‌شود.

به دلایل امنیتی؟

بله وایبر، تلفن همراه و اینترنت اصلاً از ضریب امنیتی برخوردار نیست و فقط برای اطلاع‌رسانی کشف به کار می‌رود.

انتهای پیام/.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

جایزه همراه اول